خدا خنده می زند به چشــم های روشن م

خدا خنده می زند به چشــم های روشن م

از اینجا شروع میکنم
که تو خوبی
نه انقدر خوب که از تو شروع کنم
پس
از انجا شروع میکنم
که خدا خوبست
آنقدرکه چون تو خوبی را خلق می کند
پس اگر هفتصد سال پیش را به یاد نداری
یاتو انقدر خوب نبودی
که خلقت کند خدا...
یا من بلد نبودم شروع کنم....

+میپرسد چرا دیگر توی اف بی نیستی؟...

دوساعت تمام فکر کردم که اف بی چیست؟....باور میکنید انگار توی غار زندگی میکنم....اف بی!!!خوب مث بچه ادم بگو فیس بوق خودمان دیگر زمان ما به این نام شهرت داشت....6قرن پیش ....بچه ام دلش ترکید فک کرد ووووووی چقدر از علم و فناوری عقب مانده است :)

+امام علی گفته وای به حال کسی که دوروزش مثل هم باشن.....ارشیو چندین ساله ی بلاگفا میگوید دوروز که سهل است....تمام سال های زندگیم یکی هستند..دریغ از ذره ای تغییر در احساس،افکار....هیچی....باید رفت و مرد.....

+اینجا یک جوری است نــــــــــــــــه غلام(به قول خشایار در زیر آسمان شهر)؟یا من اینجوری حس میکنم....این روزهاپر از حرفم...اگر دوستم خدابیامرزتش! بلاگفا بود من یک عالمه حرف داشتم برا نوشتن اما اینجا....دریغ از کلمه ای...جمله ای...عادت میکنم....من به همه چیز دارم عادت میکنم....حتی به نبودن او....





۹۴/۰۴/۱۵
نبات