خدا خنده می زند به چشــم های روشن م

خدا خنده می زند به چشــم های روشن م

از اینجا شروع میکنم
که تو خوبی
نه انقدر خوب که از تو شروع کنم
پس
از انجا شروع میکنم
که خدا خوبست
آنقدرکه چون تو خوبی را خلق می کند
پس اگر هفتصد سال پیش را به یاد نداری
یاتو انقدر خوب نبودی
که خلقت کند خدا...
یا من بلد نبودم شروع کنم....

تو را بی قید و شرط دوست دارم....

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۲۱ ب.ظ

باید یاد بگیرم رابطه را بکارم....نور وآب و نوازش بدهم تا بزرگ شود و بتوانم زیر سایه اش عاشقی کنم....

۰۰/۰۶/۰۷
نبات