لحظه هایی که هیچ وقت تکرار نمیشه....
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۱۷ ب.ظ
من همون عروسی بودم که مثل بقیه عروس ها ساعت ست با داماد نخواست....سرویس طلا گردنش ننداخت....گوشواره روی نرمه گوشش ننداخت...من عروسی بودم که مثل همه ی عروس ها موهام رنگ نشد و چشماهام لنز نداشت.....اما با وجود همه ی این ها عروس بودم...
من عروسی بودم وقتی تمام مزون ها و ژورنال ها و صفحه های عروسی پر از لباس های آستین پفی و تورهای بلند و یقه های باز بود...لباس ساده برداشتم که پف نداشت و توی تمام گل های سفید و قرمز عشق...گل های رز صورتی انتخاب م شد...
من عروسی با موهای بلند سنجاق شده به توربان و لبخند صورتی و لباس بلند ساده که همیشه دلم می خواست شدم....
۰۰/۰۶/۲۰